زندگینامه یک یوگی

برگ ۱۳۶


سری یوکتشوار به من آموخت چگونه تجربه مقدس را هر وقت بخواهم احضار کنم و همچنین چطور آنرا به سایرین آن هنگام که راههای بینش آنها باز شده باشد منتقل کنم. ماهها به وجد وحدت فرو میرفتم. فهمیدم چرا اوپانشادها میگویند که خدا راسا، لذیذ ترین، است. اما روزی مساله ای را با استاد در میان گذاشتم.

"آقا، میخواهم بدانم کی خدا را میابم؟"

"او را یافته ای."

"نه آقا نمیتواند چنین باشد!"

"یقین دارم که انتظار دیدن یک شخص بزرگوار تاج بسر نشسته بر گوشه ای ضد عفونی شده از عالم را نداشتی! اما میبینم که تصور داری که توانایی انجام معجزه ها نشان خداشناسی است. حتی اگر کسی همه عالم را از آن خودش داشته باشد باز هم ممکن است خدا از او پنهان باشد! پیشرفت معنوی را با نیروهای بیرونی نمیسنجند، بلکه تنها با عمق شعف یافته در مدیتیشن.

"شادی همیشه نو خداست. او پایان ناپذیر است. با ادامه مدیتیشن هایت در طول سالها، خواهی دید که او بازهم تو را با نبوغ بی اندازه غافلگیر خواهد کرد. زاهدانی که چون تو راه رسیدن به خدا را پیدا کرده اند هرگز حاضر نیستند او را با شادی دیگری عوض بکنند. او اغواگریست که در خیال هم نمیتوان برایش رقیبی ساخت.

"چقدر زود از لذات دنیوی خسته میشویم! خواستهای مادی تمام شدنی نیستند. انسان هرگز بطور کامل راضی نمیشود و از این هدف به آن هدف میپرد. آن "چیزی دیگر" که میجوید خداوند است. تنها اوست که سرور ابدی میرساند.

"آرزوهای بیرونی ما را از بهشت عدن درونمان بیرون میکنند. لذاتی کاذب به ارمغان می آورند که فقط در ظاهر شادی جان و روان را تامین میکنند. این بهشت گم شده را میتوان با مدیتیشن الهی دوباره قلمروی خویشتن ساخت. چون خداوند همیشه تازه و پیش بینی نشدنی است، هرگز رغبت برای او کمرنگ نمیشود. آیا میتوان از سروری که تا ابدیت شگفت آورانه رنگ عوض میکند رودل کرد؟"

"آقا، اکنون میفهمم که چرا قدسیان خدا را ناشناختنی خوانده اند. حتی زندگی تا ابد هم برای ستایش او کافی نیست."

"همین طور است. اما او همچنین نزدیک و عزیز است. پس از آنکه ذهن بدست کریا یوگا از موانع حسی پاک شد، مدیتیشن اثبات دوگانه ای از خدا ارایه میدارد. سرور همیشه نو را در هر اتم تنمان احساس میکنیم، که وجود او را اثبات میکند. همچنین در مدیتیشن است که فرد راهنمایی درجای او را دریافت میکند، پاسخ شایسته او در هر دشواری."



< > >>