زندگینامه یک یوگی
برگ ۱۵۸
"خداوند نسل انسان را با تشکیل بدن مرد و زن بدست نیروی اراده اش
آفرید. او به این نسل تازه توانایی ساخت فرزند داد بگونه ای آسمانی
و معصومانه مشابه*. به دلیل اینکه تجلی شخصی روح و جان تا آن لحظه به
حیوانات محدود بود، که اسیر غریزه اند و فاقد شعور کامل، خدا
اولین تن های انسان را ساخت و به آنان نامهای نمادین آدم و حوا
را داد. برای یاری در تکامل صعودی او به آنها روح یا جوهر الهی دو حیوان
را داد*. در آدم یا مرد استدلال غالب شد و در حوا یا زن احساس. اینگونه
بود که دوگانگی یا قطبیتی که در ذات دنیای هستی موجود است پیدا شد. استدلال و
احساس در تعاونی شادمانه باقی میمانند تا زمانی که ذهن آدمی فریب گرایش
نیروی مارپیچ غرایز حیوانی را نخورده باشد.
"بنابراین بدن انسان تنها نتیجه تکامل از جانوران نبود، و بلکه با عمل آفرینش
ویژه ای از سوی خداوند بوجود آمد. فرم حیوانات پیشرفتگی لازم را برای
الوهیت کامل نداشت. به انسان ظرفیت روانی فوق العاده ای داده شده:
'نیلوفر آبی هزار پر' مغز و همینطور مراکز نهفته و بیداری که در ستون
فقرات قرار دارند.
"خداوند، یا آگاهی الهیی که در نخستین جفت مخلوق وجود دارد، به آنان گفت
که از همه احساس انسانی لذت ببرند، اما ذهنشان را روی حس لامسه متمرکز
نگاه ندارند.* اینها به منظور جلوگیری از توسعه اندام جنسی منع شده اند،
که انسانیت را به طریقت تولید مثل در حیوانات پست تر گرفتار خواهد کرد.
این هشدار به خاطره های حیوانی که در ضمیر ناخودآگاه حاضرند تن ندادن
نادیده گرفته شد. اینگونه بود که این روش تولید مثل حیوانی دنبال گرفته شد و آدم
و حوا از حال سرور آسمانی که سرشت ابتدایی انسان کامل است پایین آورده شدند.
"مقصود از دانش 'خوب و بد' اجبار دوگانگی عالم است. با این سو و آنسو
کشیده شدن با تاب مایا، به دلیل سوء استفاده از عقل و احساس، یا آگاهی
آدم و حوایی، انسان حق وارد شدن به باغ آسمانی خودکفایی را از خویشتن
میگیرد.* مسولیت شخصی هر انسان بازگرداندن 'والدین' یا طبیعت دوگانه خود به
هماهنگی واحد و یا عدن است."
با تمام شدن سخنان سری یوکتشوار من با احترام تازه ای به صفحات پیدایش
نگاه کردم.
گفتم "استاد عزیزم، برای نخستین بارست که من نسبت به آدم و حوا احساس مسولیت
فرزندی میکنم!"
* "پس خدا انسان را در تصویر خود آفرید. در تصویر خدا او آنرا آفرید. او آنرا مرد
و زن آفرید. و خداوند آنها را برکت داد، و به آنان گفت: بارور
باشید و تکثیر شوید. و زمین را پر کنید و آنرا مهار کنید." - پیدایش ۲۸ - ۱:۲۷
* "و خداوند انسان را از گرد زمین ساخت و در سوراخ بینیش نفس زندگی وارد
کرد. و انسان جانی زنده شد." - پیدایش ۲:۷
* "اکنون مار (نیروی جنسی) از هر جانوری در حوالی نافذ تر بود." - پیدایش ۳:۱
* "و خداوند باغی بسوی مشرق در عدن کاشت. و آنجا انسان مخلوقش را نهاد."
- پیدایش ۲:۸. "و چنین بود که خدا او را از بهشت عدن به کشت زمینی فرستاد که
از آن بیرون شده بود." - پیدایش ۳:۲۳. انسان آسمانی مخلوق خدا در ابتدا
آگاهیش را متمرکز چشم تک قادر مطلقش در وسط پیشانی (سمت مشرق) خود نگاه
داشته بود. قدرت خلاق و مطلق اراده اش، که در آن محل متمرکز بود، از
انسان وقتی که شروع به "زراعت زمین" طبیعت فیزیکیش کرد گرفته شد.
<
>
>>