زندگینامه یک یوگی
برگ ۱۸۶
خوشبختانه برای مریدانش، سری یوکتشوار بسیاری از گناهان آنها را در آتش
تب شدیدش در کشمیر سوزاند. به روش متافیزیکی انتقال فیزیکی بیماری تنها یوگی
های بسیار پیشرفته آگاهی دارند. یک شخص نیرومند میتواند با
کشیدن بار سنگینش به فردی ضعیفتر یاری بدهد. یک سوپرمن معنوی هم میتواند با سهیم شدن
کارمای اعمال گذشته مریدانش سنگینی های مادی یا روانی آنها را به حداقل
برساند. همچنان که یک فرد ثروتمند با پرداخت بدهی های سنگین پسر
ولخرجش مقداری از مال خود را از دست میدهد و این چنین پسر را از عواقب
وخیم حماقتش نجات میبخشد، یک استاد هم بخشی از سرمایه تن خودش را برای
کاستن رنج مریدانش فدا میکند*.
با یک روش سری، یک یوگی ذهن و تن آسمانیش را با ذهن و تن آسمانی فرد
رنجور یکی میکند. اینچنین قسمتی یا همه مرض به تن قدیس منتقل
میشود. چون یک استاد در حیطه مادی به خدا رسیده، دیگر آن فرم مادی
برایش اهمیتی ندارد. حتی وقتی او میگذارد که برای تسکین دیگران به
بیماریی مبتلا شود، ذهن او هرگز تاثیری نمیبیند. او از اینکه میتواند
اینگونه یاریی به دیگران بدهد خشنود است.
پارسایی که به رستگاری نهایی در آغوش پروردگار رسیده میداند که هدف بدنش
برآورده شده و اکنون هرگونه که شایسته میداند میتواند از آن استفاده
کند. کار او در جهان کاستن رنج انسانیت است، چه با روشهای معنوی یا با
پند و اندرز عقلانی یا با نیروی اراده و یا با انتقال فیزیکی مرض. یک
استاد چون هر دم که اراده کند میتواند به حال فرای آگاهی بگریزد،
او نسبت به رنج بدنی بی تفاوت است. ممکن است گاهی عمدا درد را حس کند تا
برای شاگردانش الگویی باشد. با به تن گرفتن بلای دیگران یک یوگی قادر است
بجای آنها قانون کارمایی علت و معلول را بجا بیاورد. عملکرد این قانون مکانیکی
و از روی ریاضیات است. مردان صاحب حکمت الهی میتوانند آنرا بطور علمی
دستکاری کنند.
قانون معنوی این نیست که استاد پس از شفای یک فرد باید خودش بیمار
بیافتد. اغلب قدیسان با دانش خود در زمینه روش های مختلف در شفای
آنی به افراد شفا میبخشند و در این موارد آسیبی به شفا دهنده وارد
نمیشود. اما در مواردی نادر، استادی که میخواهد تکامل مریدانش را بسیار
جلو بیاندازد ممکن است بخش بزرگی از کارمای منفی آنها را به بدن خود بگیرد.
* بسیاری از قدیسان مسیحی، مانند ترس نویمان (برگ ؟؟ را ببینید) با انتقال
متافیزیکی بیماری آشنایی دارند.
<
>
>>