زندگینامه یک یوگی

برگ ۲۰۴


وقتی بپای سری یوکتشوار زانو زدم و برای نخستین بار نام جدیدم را از زبان او شنیدم، قلبم سرشار از قدردانی بود. چه خستگی ناپذیر و عاشقانه او زحمت کشیده بود تا موکوندای پسر بچه روزی به یوگاناندای راهبه تبدیل بشود! شادمانه چند بندی از سرود دراز لورد شانکارا خواندم:

"نه ذهن، عقل، نفس، و نه احساس،
نه آسمان، زمین و نه آهن منم.
من هویم. من هویم، روح خوبان، من اویم!
نه تولد، نه مرگ و نه کاست (رسته) دارم،
پدر یا مادری از من نیست.
من هویم. من هویم، روح خوبان، من اویم!
فراتر از پرواز رویا، من فاقد هر فرمی هستم،
در هر دست زندگانی نافذ.
از اسارت بیمی نیست. من رهایم، همیشه رها،
من هویم. من هویم، روح خوبان، من اویم!"

هر سوامی به یک رسته کهن راهبگی تعلق دارد که توسط شانکارا* به شکل امروزیش درآمده.

بخاطر اینکه این یک رسته رسمیست، با خطی ناگسسته از روحانیان به عنوان خادمان فعال، هیچ کس نمیتواند لقب سوامی را به خودش بدهد. او تنها لقب را از یک سوامی دیگر و با شرط شایستگی میگیرد. بنابراین همه راهبگان نسب روحانی خود را در یک گورو، لورد شانکارا، میابند. با عهد فقر، پاکدامنی و اطاعت از آموزگار روحانی، بسیاری از راهبگان مسیحی کاتولیک به رسته سوامی ها مشابهت دارند.

علاوه بر نام جدید، که معمولا با آناندا ختم میشود، سوامی یک لقب که اغلب اشاره به رابطه رسمی او به یکی از ده شاخه های رسته سوامیها دارد انتخاب میکند. چندی از این "داسانامی" ها یا ده القاب مشمول اینهایند: گیری (کوهسار) که سری یوکتشوار و در نتیجه من متعلق به آنیم، ساگار (دریا)، بهاراتی (زمین)، آرانیا (جنگل)، پوری (وسعت - tract)، تیرتا (زیارتگاه) و ساراسواتی (حکمت طبیعت).



* گاهی از او به اسم شانکاراچاریا یاد میشود. آچاریا یعنی "آموزگار دینی." در مورد زمان شانکارا میان محققان اختلاف است. برخی مدارک نشان میدهند که این یگانه پرست بی همتا حدود ۵۱۰ یا ۴۷۸ پیش از میلاد میزیسته. مورخان غربی او را از قرن هشتم میلادی میدانند. خوانندگان علاقمند به دروس مشهور براهما سوترای شانکارا میتوانند ترجمه دقیق دکتر پل دوسن سیستم ودانتا (شیکاگو. چاپ اوپن کورت، ۱۹۱۲) را بخوانند. گوشه هایی کوتاه از کارهای سری شانکاراچاریا توسط ناتسان و کامپانی، مدرس منتشر شده.



< > >>