زندگینامه یک یوگی

برگ ۲۰۳


برای من خدا را در جایگاه دوم نهادن تصور نکردنی بود. با اینکه او صاحب یگانه کهکشانهاست و باران رحمتش را طی همه زندگانی هایمان بر ما میبارد، یک چیز باقی است که او ندارد. آن چیزیست که قلب هر انسان در اختیار دارد: عشق ورزی. پروردگار، که با دقت و شفقت بی نهایت حضور خود را در هر اتم خلقت پنهان کرده میشود گفت که تنها یک خواسته داشته و آن اینست که هر بشر با خواست و اراده آزاد خودش تنها او را بخواهد. آیا چنین نیست که او دستان آهنین قدرت مطلق خویشتن را با دستکش های مخمل فروتنی نپوشیده؟!

روز بعدی یکی از بیاد ماندنی ترین روزهای زندگیم بود. بیاد دارم که روز پنچشنبه ای آفتابی ژولیه ۱۹۱۴ چند هفته ای پس از فارغ التحصیل شدنم از دانشگاه بود. استادم روی بالکن خانقاه سرمپورش ابریشم سفیدی را در رنگ خاک رسی، رنگ سنتی رسته سوامی، خیس انداخت. پس از اینکه پارچه خشک شد، گورویم آنرا به عنوان جامه یک راهبه به روی من انداخت.

مرا گفت: "روزی به غرب خواهی رفت، جایی که ابریشم را ترجیح میدهند. به این خاطر من ابریشم را به عنوان نمادین بجای نخ که مرسوم است انتخاب کرده ام."

در هند، که راهبگان راه درویشی و بیچیزی را پیش میگیرند یک سوامی با جامه ابریشم چیزی عجیب است. اما یوگی های بسیاری لباس ابریشمی میپوشند، چرا که جریانات خاصی از بدن را بهتر از نخ محافظت میکند.

سری یوکتشوار گفت: "من با تشریفات میانه ای ندارم. تو را به طریقه بیدوات (بدون مراسم) سوامی میکنم."

بیبیدیسا یا آغاز کردن پر تشریفات به رسته سوامی شامل یک مراسم آتش است که طی آن مراسم تشییع جنازه نمادین انجام میشود. تن فیزیکی مرید مرده خوانده میشود و در شعله حکمت سوزانده میشود. سپس به سوامی تازه یک شعار داده میشود مثلا "این آتما براهما است."* یا "تو همانی" و یا "من اویم." ولی سری یوکتشوار، که سادگی را دوست داشت، همه رسم و رسوم را کنار گذاشت و تنها از من پرسید که یک اسم نو انتخاب کنم.

او لبخند به لب گفت: "به تو این امتیاز را میدهم که خودت آنرا انتخاب کنی."

"باشد. اسم فامیلی موکوندا لال گوش خود را واگذار میکنی و از حالا یوگاناندا از شاخه گیری رسته سوامی خوانده میشوی."

پس از لحظه ای تفکر پاسخ دادم: "یوگاناندا." معنای لغوی آن سرور (آناندا) از طریق پیوستن به الوهیت (یوگا) است.



* از نظر لغوی "این جان همانا روح است." روح متعالی، خلق نشده، کاملا بدون شرط است ("نتی، نتی": نه این، نه آن)، اما در دید ودانتایی غالبا سات-چیت-آناندا خوانده میشود: هستی - آگاهی - سرور.



< > >>