زندگینامه یک یوگی

برگ ۲۲۵

فصل ۲۷
تاسیس مدرسه یوگا در رانچی

استاد بلند بلند به خنده افتاد و من فهمیدم که قصدش آزمودن میزان ایمان من بود.

او یواش به من گفت: "یادت باشد. او که وظایف دنیویش را ترک میکند تنها میتواند کارش را با به عهده گرفتن مسئولیت یک خانواده بسیار بزرگتر توجیه کند."

فکر امکان آموزش همه جانبه برای جوانان همیشه در دلم بود. به خوبی نتایج کم بهره آموزش عادی را به چشم میدیدم، که همه تمرکز آن روی پرورش بدنی و فکری است. ارزشهای اخلاقی و روحانی، که بدون توجه به آنها هرگز شادی و خوشحالی نصیب کسی نمیگردد، هنوز جایی در برنامه های رسمی درسی نداشتند. عزم کردم که مدرسه ای باز کنم که در آن از پسران مردانی راستین ساخته شود. اولین قدمهای من در این جهت با هفت بچه در دیهیکا، دهاتی در بنگال برداشته شدند.

یک سال بعد، در ۱۹۱۸، با کمک های خیرخواهانه سر مانیندرا چاندرا نوندی، مهاراجه کاسیم بازار، توانستم گروه به سرعت در حال رشدم را به رانچی منتقل کنم. این شهر در بیهار، که قریب به سیصد کیلومتری کلکته است، از نعمت یکی از باب ترین آب و هواهای هندوستان برخوردار است. کاخ کاسیم بازار در رانچی به مدرسه جدید تبدیل شد، و من آنرا براهماچاریا ویدالایا* نامیدم تا نشان آرامانهای پرورشی ریشی ها باشد. آشرام های جنگلیشان جلسات آموزش باستانی، سکولار و الهی، برای جوانان هند بودند.

در رانچی برنامه ای آموزشی ترتیب دادم که هم شامل دستور زبان میشد و هم دروس دبیرستانی. کلاس های کشاورزی و صنعتی و تجاری و دروس علمی داشتیم. علاوه بر این به دانش آموزان تمرکز یوگایی و مدیتیشن آموخته میشد، و همچنین یک سیستم نوآورانه پرورش جسمانی به نام "یوگادا" که اصول آن را در سال ۱۹۱۶ کشف کرده بودم.



* ویدالایا، مدرسه. براهماچاریا یکی از چهار مرحله برنامه زندگی ودایی برای فرد است: (۱) دانش آموز مجرد و پاکدامن (براهماچاری) (۲) خانواده دار و با مسولیت های دنیوی (گریهاستها) (۳) پارسای گوشه نشین (واناپراستها) (۴) جنگلی و درویش و سرگردان، آزاد از هر گونه فکر دنیوی (سانیاسی). این طرح ایده آل زندگی، که چندان در هند مدرن دنبال نمیشود، همچنان پیروان بسیاری دارد. این چهار مرحله بسیار با جدیت و تحت راهنمایی یک گورو انجام میشود.



< > >>