زندگینامه یک یوگی
برگ ۱۰۶
استاد توضیح داد: "یک انسان به مرتبه آگاهی الهی رسیده بدون دریافت اجازه درونی معجزه ای را
به معرض نمایش نمیگذارد. خداوند نمیپسندد که اسرار آفرینش او به بی قیدی آشکار
شود.* همچنین هر شخص در این جهان حقی مسلم به داشتن اراده آزاد دارد. یک
قدیس به این استقلال دست درازی نمیکند."
عادت سکوت سری یوکتشوار از روی برداشت عمیق او از بینهایت بود. او وقتی برای
"آیاتی" که آموزگاران به خود آگاهی نرسیده گهگاه با آنها سرگرم هستند
نداشت. "در انسانهای سطحی ماهیان چند اندیشه کوچک اغتشاشی بزرگ بپا می
اندازند. در ذهن های اقیانوسی نهنگ های الهام موج کوچکی هم بپا نمیکندد."
این اشاره که در کتب مقدس هندو آمده دارای طنزی پر معناست.
این از روی ساده سیرتی و فقدان هر نوع خود نمایی گورویم بود که کمتر مرد
معاصر او را به عنوان یک ابرمرد میشناخت. ضرب المثل معروف "او که
نمیتواند خرد خود را در خود پنهان نگاه دارد یک ابله است" را نمی توان
در باب سری یوکتشوار روا کرد. با اینکه استاد چون دیگران در یک تن فنا
پذیر زاده شده بود، او به درجه یگانگی با حاکم زمان و مکان دست یافته بود. در
زندگیش یگانگی خداگونه ای میدیدم. او هیچ مانع چیره نشدنیی میان
انسان و الوهیت نمی دید. من به این درک رسیدم که چنین مانعی وجود ندارد
مگر در نتیجه بی میلی خود انسان برای ماجراجویی معنوی.
همیشه برای لمس پای مقدس سری یوکتشوار مشتاق بودم. یوگیان می آموزند که
یک مرید با تماس احترام جویانه یک استاد ربایش معنوی پیدا میکند و یک جریان
پنهانی در او شکل میگیرد. عادات بد در ذهن مرید بدین گونه سوزانده میشوند و
روال تمایلات دنیوی او سودمندانه به هم میخورد. ولو تنها برای یک آن،
ممکن است پرده پنهان مایا از جلوی چشمانش برداشته شود و حقیقت شادی مطلق
را بچشد. هر دم که بنا به آیین هندی جلوی پای گورویم زانو میزدم تابشی
رهایی بخش همه تنم را مشتعل میساخت.
استاد به من میگفت: "حتی هنگام سکوت یا به وقت تدریس امور چه بسا غیر
مذهبی، من دریافتم که لاهری مهاشایا با این حال دانشی غیر قابل توصیف به
من منتقل میکرد."
* چیز مقدس را به سگان نده و مروارید های خود را بپای خوکان نریز، که
مبادا آنان آنها را زیر پایشان پایمال کنند و سپس بازگشته و تو را
بدرند. - متیو ۷:۶
<
>
>>