زندگینامه یک یوگی

برگ ۱۰۸


سری یوکتشوار همواره سالم و تندرست بود. هیچ وقت او را مریض احوال ندیدم*. اگر احتیاجی بود دانش آموزان مجاز بودند تا به پزشک مراجعه کنند. هدفش این بود که به رسم دنیوی احترام گذاشته باشد. "لازم است که پزشکان در شفا دادن از راه قوانین خداوند که بر ماده سلطه گرند به کارشان ادامه دهند." اما او همواره به برتری درمان روانی یاد آور بود و اغلب میگفت: "حکمت برترین پاکی بخش است."

او میگفت: "بدن دوستی بی وفاست. احترامش را نگاه دار ولی بیش از آن نه. لذت و درد هر دو گذرا هستند. همه دوگانگی ها را با آرامی و خونسردی سپری کن و در عین حال تلاش کن که خود را از تاثیر پذیری از آنها برهانی. قوه تخیل به مانند دری است که از آن هم بیماری و هم شفا میتواند وارد شوند. واقعی بودن یک بیماری را زیر سوال ببر ولو اینکه دچار آن بیماری باشی. یک مهمان آن هنگام که احساس کند ناخواسته است خودش فرار میکند!"

مریدان پزشک استاد کم نبودند. او به آنان میگفت:‌ "کسانی که قوانین فیزیکی را مو شکافی کرده اند بسادگی میتوانند در دانش جان و روان هم به پژوهش بپردازند. پشت هر ساختار بدنی یک واقعیت معنوی پنهان است.*"

سری یوکتشوار به شاگردانش سفارش میکرد که سفیران زنده فضایل غربی و شرقی باشند. خود او در عمل و اجرای عادات بیرونی یک غربی بود، اما به درون یک انسان روحانی شرقی بود. او آداب تمیزی و تدبیر و روشنفکری غرب را ستایش میکرد و همچنین آرمانهای دینی شرق را که چون هاله ای کهن هستند که از سوی شرق میدرخشد.

تنبیه و سختگیری چیز تازه ای برای من نبودند. در خانه پدر سختگیر بود و آنانتا شدید برخورد میکرد. اما روش پرورش سری یوکتشوار را نمیشود ملایمتر از فراوان شدید و سختگیر توصیف کرد. او ایده آل گرایانه بسیار از مریدانش ایراد میگرفت، چه مربوط به امور روزانه و چه در مورد های رفتار فردی.



* یک بار در کشمیر مریض شده بود، اما من حاضر نبودم (رجوع به برگ ؟؟)
* پزشک غیور، چارلز رابرت ریچه، برنده جایزه نوبل در فیزیولوژی، چنین نوشته است:‌ "متا فیزیک هنوز به عنوان یک علم به رسمیت شناخته نشده، اما خواهد شد... در ادینبرگ، جلوی ۱۰۰ فیزیولوژیست من توانستم بطور قطع بگویم که حس پنچ گانه ما تنها راه دانستن نیستند و گاهی رشته های نازک حقیقت از طریق دیگری به ما رسیدند... به ندرت دیده شدن یک حقیقت از واقعی بودن آن نمیکاهد. آیا رواست که تنها بخاطر سخت بودن یک پژوهش از تلاش برای دریافتن آن سر باز زد؟ ... آنان که متافیزیک را دانشی سری و پنهان خوانده اند مانند آنان که دانش شیمی را خرافات تبدیل سنگ به طلا دانسته اند از خود شرمنده خواهند شد. ... در مورد اصول اولیه تنها لاوازیه و کلاد برنارد و پاستور را داریم، همیشه بانی آزمایش. پس علم نوین را که جهت گیری فکری انسانیت را تغییر خواهد داد را خوش آمد میگوییم.



< > >>