زندگینامه یک یوگی
برگ ۱۱۵
"موکوندا، کار فردا به خانه فرستادن او را به تو میسپارم. این کار از من
بر نمیاید!" اشک در چشمهایش حلقه زد اما او تند جلوی احساس خود را
گرفت. "پسرک هرگز به این عمق سقوط نمیکرد اگر به سفارش من گوش داده بود و
با دوستان ناباب نگشته بود. حالا که او سایه امن من را رد کرده، دوباره
دنیای سنگدل باید گورویش باشد."
رفتن کومار مایه شادمانی من نبود. غمگین بودم از دیدن اینکه چطور کسی که توان
از آن خود کردن عشق استاد را دارد میتواند اسیر خواسته پست تری بشود. لذت مستی و جنسی در سرشت بشر است و خواست آنها
نیازی به بینش و آگاهی خاصی ندارد. نیرنگ حواس چون گیاه خرزهره همیشه
سبز است، که گلهای رنگارنگ و معطر دارد اما سرتاسرش سمی است. شفای
راستین را تنها در درون میتوان یافت. شفایی که مملو است از شادیی که
هزاران راه بن بست در جستجوی آن طی میشوند.*
روزی استاد درباره ذهن تیزهوش کومار گفت: "تیزهوشی هم جنبه خوب و هم بد
دارد. همانند یک چاقوی برنده، هم میشود آنرا برای سازندگی بکار برد و هم
برای تخریب، هم برای کوتاه کردن جوش جهل و هم برای گردن خویش را زدن. ذهن
هوشمند تنها وقتی به شایستگی استفاده میشود که به عرصه قوانین معنوی پی
برده باشد."
گورو با پسران و دختران مرید یکسان و چون فرزندان خودش برخورد میکرد. او
که به برابری جانشان آگاه بود هیچ فرقی بین آنان قائل نمیشد.
او میگفت "در خواب و رویا نمیدانی که مردی یا زن. همانطور که یک مرد با
ادای زنان را در آوردن یکی از آنان نمیشود، جان هم در قالب یک زن یا مرد
هنوز هم نه این است و نه آن. جان تصویری تغییر ناپذیر و خالص از پروردگار
است."
سری یوکتشوار هرگز از زنان به عنوان وسیله فریبندگی یاد نمیکرد و هرگز نسبت به
آنان بی اعتنا نبود. او میگفت "مردان هم برای زنان تحریک کننده اند."
باری از گورویم پرسیدم که چرا یکی از قدیسان کهن زنان را "دروازه های جهنم" خوانده است.
او با نیشخندی پاسخ داد: "به یقین در هنگام جوانی دختری دمار از روزگار آرامش او
درآورده. وگرنه او بجای آن زن نقصی در اراده خودداری خودش را محکوم میکرد."
* شانکارا، ودا دان بزرگ مینویسد: "انسان در حالت بیداری بسیار برای
تجربه لذات نفسانی تقلا میکند. آندم که تمام اعضای حسی خود را خسته و
رنجور میکند،
او حتی آن لذات را از یاد میبرد و به خواب میرود که باقی را در جان و
روانش لذت ببرد، و این طبیعت اوست. اینگونه است که شادمانی فرا حسی
(ultra-sensual bliss) بسیار ساده کسب میشود و بسیار پر ارزش تر است از
لذات حسی که همواره به بیزاری ختم میشوند."
<
>
>>