زندگینامه یک یوگی

برگ ۱۱۸


از دسته استادان و فلاسفه و وکلا و دانشمندانی که برای بار نخست به خانقاه میامدند، اغلب انتظار داشتند که آنجا یک مذهبی دوآتشه بیابند. اغلب لبخندی فخر فروشانه یا نگاهی قضاوتمندانه نشان میداد که آنها چیزی بیشتر از چند تعارف و احترام زورکی از او انتظار نداشتند. اما بی میلی آنها برای رفتن بیانگر این بود که سری یوکتشوار در رشته تخصصی آنها بینشی دقیق نشان داده بود.

گورو اغلب با مهمان ها خوش برخورد و رئوف بود. او با صمیمیت از آنان استقبال میکرد. اما هر چند وقت یکبار یک شخص خودخواه بد جور در حضور او شرمنده میشد. استاد با آنها یا کاملا بی اعتنایی میکرد و یا سخت میجنگید. یخ یا آهن!

روزی یک شیمیدان معروف سخت اسیر تور سری یوکتشوار شد. او اصرار داشت که چون علم بشر هیچ وسیله ای برای یافتن خدا پیدا نکرده پس خدایی وجود ندارد.

استاد با نگاهی کنایه گرانه به او گفت: "عجب! پس در لوله های آزمایشت نتوانستی قدرت لایتناهی را ببینی! من پیشنهادی غیر معمولی برای تو دارم. برای بیست و چهار ساعت مداوم افکارت را ملاحظه کن. سپس دیگر در نبود خدا نخواهی اندیشید."

مردی دانش آموخته و شناخته شده برخوردی مشابه با سری یوکتشوار داشت. او با تلاش تمام هر چه از متون آسمانی، ماهاباراتا، اوپانشاد ها*، بهاسیا های* شانکارا میدانست برای خودنمایی به زبان آورد.

"منتظر شنیدن حرفت هستم." این پاسخ سری یوکتشوار به او بود، انگار که شخص تا به حال ساکت مانده بوده باشد. مر محقق متحیر بود.

"نقل قول هایت فراوان بوده اند." سخن استاد نشاطی در من آورد، در حالی که گوشه ای به اندازه کافی دور از مرد مهمان نشسته بودم و تماشا میکردم. "اما چه تفسیری از تجربه زندگی خودت میتوانی به زبان بیاوری؟ کدامین متن آسمانی را خوانده ای و در درک و فهم از خود کرده ای؟ این حقایق راستین و زمان نشناس چگونه وجود تو را دگرگون و بازسازی نموده اند؟ آیا به تنها یک گرامافون بودن و ماشین وار واژگان دیگران را تکرار کردن راضی هستی؟"

اظهار پشیمانی مرد محقق خنده آور بود: "اغراق میکنم! من هیچ آگاهی درونی ندارم."



* اوپانشاد ها یا ودانتا (از دید لغوی به معنای "آخر وداها") به عنوان خلاصه اساسی متن در برخی از قسمت های وداها میایند. اوپانشادها اساس اعتقادی مذهب هندو هستند. شوپنهاور در باب آنها چنین گفته: "چقدر اوپانشاد در همه روح الهی وداها دمیده شده. هر کس که با روح این کتاب بی همتا آشنا شده در اعماق جان و روانش توفانی بپا شده! از یکایک جملاتش اندیشه های راستین و متعالی برمیخیزند و روحی والا و مقدس بر تمامی آن حاکم است... دسترسی به این وداها به دست اوپانشاد شاید والاترین امتیاز این قرن باشد در مقایسه با همه قرون پیشین."
* تفسیر بی نظیر اوپانشاد ها توسط شانکارا



< > >>