زندگینامه یک یوگی
برگ ۱۴۵
هر یک از شش راگای اصلی ارتباطی خاص دارد با ساعتی از روز و فصلی از سال و
الهه ای که نسبت به آن نیرویی منحصر به فرد وارد میکند. بنابراین (۱)
راگای هندول تنها بامداد بهار شنیده میشود، برای الهام عشق همگانی. (۲)
راگای دیپاکا شبهای تابستان نواخته میشود تا مهر و شفقت را ندا دهد. (۳)
راگای مگها آهنگیست برای ظهر روزی از فصل بارانی، برای احضار شجاعت. (۴)
راگای بهایراوا صبح های مرداد و شهریور و مهر برای رسیدن به آرامش نواخته
میشود. (۵) راگای سری مختص به روزهای گرگ و میش پاییز است به منظور دست
یابی به خلوص عشق. (۶) راگای ملکونسا نیمشب های زمستان و به قصد کسب
دلاوری شنیده میشود.
ریشی های باستانی بودند که این قوانین اتحاد میان صدا و طبیعت و آدمی را کشف کردند. چون طبیعت صورت خارجی اوم، صدای اولیه یا کلمه مرتعش، است، آدمی
میتواند با استفاده از چندی مانترا (mantra) یا سرود (chant) بر همه
پدیده های طبیعی چیره شود.*
اسناد تاریخی از توانایی های خارق العاده میان تن سن، موسیقیدان قرن
شانزدهم در دربار اکبر بزرگ یاد میکنند. وقتی که امپراطور از او خواسته
بود که یک راگای شبانه به هنگامی که آفتاب بالای سرشان بود بنوازد، تن سن
مانترایی خواند که بلافاصله باعث شد که همه محوطه قصر در تاریکی فرو رود.
موسیقی هندی اکتاو را به ۲۲ سروتی، یا نصف یکچهارم نت، تقسیم میکند. این فواصل
ریرپردازها حالات موسیقیایی را شامل میشوند که موسیقی ۱۲ نتی غربی
نمیتواند آنها را بیان کند. هر یک از هفت نت اصلی یک اکتاو در اساطیر
هندی به رنگی و صدای طبیعی پرنده یا جانوری نسبت داده شده است. "دو" با
سبز و طاووس، "ره" با قرمز و چکاوک، "می" با طلایی و بز ،"فا" با سفید
مایل به زرد و حواصیل، "سل" با سیاه و بلبل،"لا"با زرد و اسب و "سی" با
مخلوط همه رنگ ها و با فیل.
* در داستان های عامیانه همه فرهنگ ها میتوان موجوداتی یافت که به طبیعت
چیرگی دارند. سرخپوستان امریکا به داشتن آیین نواختن صداهایی برای ندای
باد و باران مشهورند. تن سن، نوازنده بزرگ هندی، میتوانست با نیروی آهنگش
آتش را فرو نشاند. چارلز کلاگ، طبیعتگرای کالیفرنیایی، در سال ۱۹۲۶ به گروهی از
آتشنشانهای نیویورک تاثیر ارتعاش صدایی بر آتش را به نمایش گذاشت. "با
کشیدن سریع یک کمان، مانند یک آرشه دراز ویولون، از میان یک چنگال کوک
کردن آلومینیمی (tuning fork)، او صدایی جیغ مانند چون پارازیت رادیویی
تولید کرد. بلافاصله شعله زرد گاز، با بیش از نیم متر ارتفاع، به درون
لوله شیشه ای توخالیی پرید و به ارتفاع پانزده سانتیمتر نزول کرد و به شعله
ای آبی و مغششوش تبدیل شد. با کشیدن دوباره کمان و جیغی دیگر
شعله خاموش شد."
<
>
>>