زندگینامه یک یوگی
برگ ۱۵۱
"انسان جان است که یک تن دارد. زمانی که او هویت اصلی خود را درمیابد،
دیگر رفتار از روی عادت و تحریک را کنار میگذارد. اما تا زمانی که او در
فراموشی هستی روحانی خود مانده است او از بند قانون محیط رهایی
نخواهد یافت.
"خداوند توازن و همسازی است. زاهدی که خویشتن را با آن تطبیق میدهد یک
عمل غلط هم از او سر نمیزند. حرکات او به وقت طبیعیش و بطور صحیح مطابق با قانون
نجومی خواهند بود. پس از مناجات و مدیتیشن عمیق او با آگاهی الهی خود در
تماس است. هیچ قدرت دیگری برتر از چنین حفاظت درونی نیست."
"استاد عزیز، پس چرا از من میخواهی که بازو بند نجومی ببندم؟" این سوال
را پس از سکوتی طولانی و سعی بر جذب توضیح قابل تحسین سری یوکتشوار از او
کردم.
"تنها زمانی که مسافر به مقصدش رسیده میتواند نقشه هایش را دور
بیاندازد. در طی راه، او از هر میانبر آسان بهره میبرد. ریشی های کهن
راههای بسیاری برای کوتاه کردن دوره تبعید انسان در جهالت و توهم پیدا
کرده اند. ویژگی های مکانیکیی در قانون کارما هستند که به دست انگشتان
دانایی و حکمت آنها را میتوان کنترل کرد.
"سرچشمه همه مشکلات و بلاهای انسانی تخلف از قوانین عمومی عالمست. متون
آسمانی اشاره میکنند که آدمی باید قوانین طبیعت را محترم بشمارد و در
همان حال قدرت الهی را رد نکد. باید بگوید: 'خداوندا، ایمان من به توست و
میدانم که تو میتوانی مرا یاری رسانی، اما خودم تمام تلاشم را خواهم کرد
تا هر بدی که کرده ام را پاک کنم.' به روش های مختلفی، با دعا، با نیروی اراده،
با مدیتیشن یوگا، با مشاوره با پارسایان، با بستن بازو بند نجومی تاثیر
های منفی بدی های گذشته را میتوان به حداقل رساند و یا کاملا از میان برد.
"همانطور که روی بام خانه میشود میله مسی برای جذب جریان برق رعد و برق
گذاشت، این معبد تن را هم میتوان با وسایلی محافظت کرد. قرن ها پیش
یوگیان ما دریافتند که فلزات خالص نوری آسمانی از خود صادر میکنند که در
برابر کشش منفی سیارات نیرومندانه مقابله میکند. پرتو های الکتریکی و
مغناطیسی پنهانی همواره در عالم در حال گردشند. آندم که به تن انسان دارد
یاری میرسد، او از جریان خبری ندارد. و وقتی هم که دارد تنش فرو میریزد
او باز هم بی خبر است. آیا کاری از دست او بر می آید؟
<
>
>>