زندگینامه یک یوگی
برگ ۲۳۷
بعد ها به دیدن آن کودک رفتم، که والدینش به او نام قبلی کاشی داده
بودند. حتی در نوزادیش او در قیافه عجیب شبیه شاگرد عزیزم در رانچی
بود. کودک بلافاصله به من اظهار علاقه کرد. جاذبه های گذشته با شدتی
دوبرابر دوباره بیدار شدند.
سالها بعد پسر نوجوان طی اقامتم در امریکا به من نامه ای نوشت. او برایم
شرح داد که سخت مشتاق به پیروی راه پارسایی است. او را به استادی در
کوههای هیمالیا فرستادم که تا همین لحظه راهنمای کاشی از نو زاده شده است.
<
>
>>