زندگینامه یک یوگی

برگ ۳۸


مرد راهبه کمی خاموش ماند و پس از آن پاسخش مرموز بود.

"عشق ورزی هم به خدای غیر قابل دیدن، سرچشمه همه خوبی ها، و هم به انسان قابل دیدن، که پندار دارای راستین هیچ کدام از آن خوبی ها نیست، چه بسا گیج کننده است! اما قوه هوش با آن سردرگمی برابری میکند. جستجوی درون خیلی زود چیزی یکسان در اندیشه همه انسانها میابد: نیروی تنومند خود خواهی. به اقل در این یک زمینه برادری همه انسانها نمایان است. فرا یافتن این دانش مات و مبهوت کننده است. این موجب دلسوزی بستگان یک فرد است، آنان که توانایی دیدن نیروی شفابخش کاوش درون را ندارند."

"فرهیختگان همه عصر ها همانند شما به دردهای این جهان می نگریستند."

"تنها یک نادان به اندوه زندگانی دیگران حسی ندارد، در حالیکه او غرق رنچ کشی سطحی خود میشود." چهره سرسخت سادهو نرم شده بود. "آنکه به خود کاوی میپردازد همدردی جهانی بیشتری را دارا میشود. او از خواست های گوش خراش ضمیر نفس خود رهایی میابد. عشق به پرودرگار در چنین زمینی شکوفا میشود. آفریده سرانجام به آفریدگار روی میاورد، چه بسا تنها برای رنجور پرسیدن اینکه: 'چرا، خدای من، چرا؟' بوسیله تازیانه سخت درد و رنج، انسان سرانجام به حضور بیکران کشانده میشود، در حالیکه تنها زیبایی او باید برای کشش بسوی او بس باشد. "

مرد زاهد و من در معبد کالیقات کلکته بودیم، جایی که من برای دیدن زیبایی شناخته شده اش آمده بودم. با اشاره تکان دهنده ای، مرد همراه من دیدن آن مزار را رد کرد.

"خشت و آجر نوای گوش نیستند; دل تنها با سرود بودن انسان می گشاید."

بسوی نور گیرا و تابان به در ورودی قدم زدیم، در حالیکه زیارتگران در حال آمد و شد بودند.

"تو جوان هستی." راهبه مرا بر انداز کرد. "هند هم مانند تو جوان است. ریشی* های کهن راههای زیست معنوی را بگونه ای فناناپذیر بنا نهادند. گفته های سالمند آنها برای همین روز و همین خاک هم کارا است. از دور نرفته و در برابر فریب های مادیگرایی کوچک نشده، این خرد هنوز ساختار هندوستان است. برای هزاره ها، بیش از آنچه که دانش پژوهان خجل بر آنند که بشمارند، زمان بد بین راستی آنها را ثابت کرده است. آنرا میراث سرزمین خود بدان."

در آن هنگام که من با ادای احترام سادهوی خوش سخن را بدرود میگفتم، او سخن غیببی را با من در میان گذاشت:

"پس از رفتنت از اینجا، چیزی شگفت آور برایت روی خواهد داد."



* ریشی ها، به واژه "بیناها،" نویسندگان "ویداها" بوده اند در کهن زمانی نامعلوم.




< > >>