زندگینامه یک یوگی

برگ ۴


پدر عادت داشت به هر پيشنهاد در ابتدا پاسخ "نه" بدهد. برخوردي كه در برابر آن زن ناشناس كه خيلي زود دل رحم مادر را بدست آورد از روي احتياط هميشگيش بود. ترس از پذيرفتن بدون تامل، يك خوي برجسته فرانسوي ها در غرب، تنها از روي فلسفه اينكه هر چيز شايسته تامل است سرچشمه ميگيرد. دید من به پدر همواره كسي بوده كه منطق ميانه روي را الگوي خود داشته است. آن مواقعی كه من ميتوانستم درخواسته هاي بيشمارم را با يكي دو منطق خوب همراه كنم، او سرانجام آنها را ميپذيرفت، چه سر يك سفر باشد چه يك موتورسيكلت نو.

پدر براي ما بچه ها در دوران كودكي پيرو انضباط سخت بود، اما براي خودش سخت ساده جو بود. مثلا او هرگز به سينما نرفت و بجاي آن وقت هاي آزادش را با معنويات و خواندن باگاوادگيتا* سپری میکرد. او به تجملات نگری نداشت و با یک جفت کفش آنقدر بسر میکرد تا جایی که آنها دیگر قابل استفاده نبودند. پس از اینکه داشتن اتوموبیل رایج شد پسرانش اتوموبیل خریدند، اما پدر همیشه به درشکه ای که او را به دفترش برساند خوش بود. گردآوری پول برای برتری و زورمندی با خوی او جوری نداشت. یکبار پس از سازمان دادن به بانک شهری کلکته او سهامی که به او اهدا میشد را رد کرد. از دید پدر او فقط با وقت آزادش خدمتی کرده بود.

چندین سال پس از بازنشسته شدنش، یک حسابدار انگلیسی به آنجا امده بود تا حساب شرکت راه آهن بنگال-ناگپور را بازرسی کند. فرد بازرس با تعجب دیده بود که پدر هرگز حقوق پاداش گذشته اش را درخواست نکرده است.

حسابدار به شرکت گزارش داده بود: "او به جای سه نفر کار کرده است! ۱۲۵،۰۰۰ (حدود ۴۱،۲۵۰ دلار) به خاطر مزد نگرفته طلب دارد." از اداره چکی به این رقم به او داده شد. آنقدر این مطلب برایش ناچیز بود که چیزی از آن به خانواده نگفته بود. بعدها برادر کوچکم، بیشنو، که این مبلغ بزرگ را روی برگه حساب بانکی دیده بود، از پدرم دراین باره بازخواست کرد.



* این کتاب بزرگ شعر به سانسکریت، که بخشی از حماسه ماهاباراتا است، کتاب مقدس هندو هاست. ادبی ترین برگردان آن به انگلیسی The Song Celestial بدست Edwin Arnold است. یکی از بهترین برگردان ها همراه با یادداشت ها Message of the Gita از Sri Aurobindo است.



< > >>