زندگینامه یک یوگی

برگ ۸۴


"با قدیسی مسیح وار آشنا شده ام. بیا با هم برای دیدن او به سرمپور برویم."

و چنین بود که "پرنده" آماده شد که بجایی "سرازیر شود" که مخاطره آمیزانه به کلکته نزدیک بود!



< > >>